جدول جو
جدول جو

معنی خرس جل - جستجوی لغت در جدول جو

خرس جل
درشت اندام و چاق
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرم گل
تصویر خرم گل
(دخترانه)
آنکه چون گل خرم و با طراوت است
فرهنگ نامهای ایرانی
(خِ کَ)
زمینی که خرس آنرا کنده و مأوای خود ساخته است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خِ دَ)
دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی جنوب کوه دشت و 54هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به کوهدشت. جلگه، معتدل. آب آن از رود خانه کشکان. ساکنان از طایفۀاسرائی می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ دِ)
مشعوف. خوشدل. (ناظم الاطباء) :
نشست از بر تخت پرمایه سام
ابا زال خرم دل و شادکام.
فردوسی.
زواره فرامرز و دستان سام
درستند و خرم دل و شادکام.
فردوسی.
چنین گفت خرم دلی رهنمای
که خوشی گزین زین سپنجی سرای.
فردوسی.
چنان گرم کن عزم رایم بتو
که خرم دل آیم چو آیم بتو.
نظامی.
شما خندان و خرم دل نشینید
طرب سازید و روی غم نبینید.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خَ)
خر نامبارک و بی میمنت. (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج) :
آن یکی عیسی آن دگر خرسول
آن سوم خضر و آن چهارم غول.
حکیم سنائی (از انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
(خَ جَ)
نوعی از مرغ باشد که شیرازیان کورکور گویندش، یک نوع ملخ بی بال است که آنرا گرفته با نمک پزند و خورند. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرم دل
تصویر خرم دل
مشعوف، خوشدل
فرهنگ لغت هوشیار
زاغ، زغن، کلاغ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نوعی رسم که براساس آن پارچه ای سفید رنگ را همراه عروس در.، پارچه ی دم قیچی، پرت پارچه در خیاطی
فرهنگ گویش مازندرانی
جستجو و سئوال کردن از این و آن
فرهنگ گویش مازندرانی
بچه خرس
فرهنگ گویش مازندرانی
چربی خرس که بنابر تجارب طب سنتی، خواص دارویی دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
خرس بان، خرس بازکسی که جهت سرگرم کردن مردم خرس رقصاندلوطی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی گردوی مرغوب که در گردوبازی از آن استفاده می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب نازکی در نخ ریسی که نورد (naard) را نگه می دارد
فرهنگ گویش مازندرانی